روز جمعه 23 اسفند سرلشکر باقری رئیس ستاد نیروهای مسلح در پایان نخستین جلسه "قرارگاه بهداشتی امام رضا" (همان قرارگاه جنگ بیولوژیکی که آقای خامنهای فرمان تشکیل آن را داده بود) با لحنی در کسوت فرماندار و رئیس حکومت نظامی ظاهر شد و از جمله اعلام کرد: ظرف 24 ساعت آینده روال خلوت کردن فروشگاهها، خیابانها و جادهها با تصمیم ملی که اتخاذ میشود، انجام خواهد شد. سازماندهی کردیم که بسیجیان، دانشجویان، دانشجویان پزشکی و همچنین سربازان متخصص و بازنشستگانی که علاقمند هستند و تخصص دارند بلافاصله دربخش کادر درمان به کار گرفته شوند و برای کسانی که نیاز به آموزش فشرده دارند نیز این کار انجام شود و در خدمت کادرهای درمانی باشند." فردای آن روز دکتر زالی رئیس ستاد مقابله با کرونا در تهران، 24 اسفند (همان روزی که سرلشکر باقری قرار بود تهران را خلوت کند) را "شلوغ ترین روز پایتخت" دانست و گفت :"ریتم حضور مردم در شهر امروز نسبت به روزهای گذشته افزایش یافته بود."
شاید همین کافی بود که سرلشکر باقری بفهمد که با ماسک کرونائی، نشستن در قرارگاه جنگ بیولوژیک و تشکیل جلسه و صدور دستور "شهر را خلوت خواهیم کرد" شهر خلوت نمی شود مگر اینکه برای صدها هزارتن کاسب خرد و دستفروش و کارگر روزمزد و حاشیه نشین و کودک کار پیش از آن فکری شده باشد که اگر می شد فکری کرد در این سالها کرده بودند. آن استفاده از بسیجیان برای مقابله با کرونا نیز به صحنههای مضحکی مانند ضدعفونی کردن خیابانها با دستگاه سمپاشی درختان در پناه 20 بسیجی موتور سوار انجامید که ظرفیت واقعی سپاه و نیروهای مسلح را برای مقابله با کرونا به مردم نشان داد.
ادعاهای بزرگ سردار باقری ظاهرا در همان یک جلسه پایان یافت و ایشان به محل کار خود در ستاد نیروهای مسلح بازگشت و همه چیز را انداخت به گردن وزارت بهداشت و دولت. سپس نوبت به سردار سلامی فرمانده سپاه رسید که پس از چند هفته، دهان بند خود را (متاسفانه) بردارد و بگوید: "سپاه برای مقابله با کرونا آرایش جنگی گرفته است." سردار سلامی توضیح نداد که سپاه با این آرایش جنگی با چه کسی می خواهد جنگ کند؟
هیچکس تردید ندارد که برای مقابله با گسترش بیماری کرونا در ایران حتما باید از امکانات نیروهای مسلح و ارتش بهره گرفت. این موضوع برخلاف ادعای رهبر، هیچ ربطی به جنگ بیولوژیک و غیربیولوژیک ندارد. در همه کشورهای دنیا برای مقابله با حوادث غیرمترقبه از امکانات ارتش استفاده می شود زیرا ارتش تنها تشکیلاتی است که به لحاظ سازمانی و امکانات و نیرو می تواند در این شرایط فعالیت کند. اما امکانات ارتش در ایران اکنون فلج شده است. زیرا از یکسو فرماندهان سپاه می خواهند اگر کاری انجام می شود به حساب آنها گذاشته شود و نه ارتش. در حالیکه نه سازماندهی ارتش را دارند، نه روی آن بسیج باصطلاح ده میلیونی آنها (به ادعای سردار ذوالقدر) و در واقع چند ده هزار نفری می شود حساب کرد، نه اصولا برای این کارها آموزش و آمادگی دیده اند. نمونه اش ستاد عریض و طویل "پدافند غیر عامل". به همین دلیل رقابت سپاه با ارتش خود یکی از عوامل فلج شدن امکانات ارتش برای مقابله در کشور است.
مشکل دوم و بزرگتر در اینجاست که آقای خامنهای نه حاضر است ارتش و سپاه را زیر نظر ستاد مقابله با کرونا در دولت قرار دهد، نه حاضر است آنها را مسئول مبارزه با کرونا معرفی کند. در حالیکه جز یکی از این دو راه حلی وجود ندارد. یا باید نیروهای مسلح زیر نظر ستاد مقابله با کرونا قرار گیرند و از فرمانهای آن اطاعت کنند. یا باید خود مسئول مبارزه شوند. آقای خامنهای هیچکدام را نمی خواهد. برای اینکه از یکسو می خواهد فرماندهی نیروهای مسلح را در دست خود نگه دارد. از سوی دیگر نمی خواهد ناتوانی حکومت در مبارزه با کرونا به حساب آنها گذاشته شود. عقب نشینی فوری سردار باقری از ادعاهای بزرگی که کرده بود و پایان جلسات قرارگاه امام رضا ریشه در این وضع دوگانه دارد.
همه اینها همچنان باز می گردد به همان بحران حکومتی و چند دستگی و خانخانی و دخالت رهبر در همه امور و نپذیرفتن مسئولیت که سرانجام ایران را با یک فاجعه انسانی روبرو کرده است و بیش از این خواهد کرد.