«علی» عضو یک خانواده فعال در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که یک ماه پیش نیز در گفتگویی با کیهان لندن نسبت به کشتار مردم در شهرهای کُردنشین ایران هشدار داده بود. وی ضمن تأکید بر اهمیت این موضوع گفته بود، «به نیروهای خودشان لباس کُردهای کومله پوشاندهاند که جنگ وحشتناکی در استان کردستان راه بیندازند، این نیروها سپاهی هستند و نه کومله، با عنوان گروههای تجزیهطلب میخواهند مردم کردستان را سلاخی کنند. به این جنگ نیاز دارند تا بتوانند غائله اعتراضات را بخوابانند، این خبر بسیار مهمی است و باید حتما اطلاعرسانی شود.»
وی در یک گفتگوی تازه به کیهان لندن میگوید، «هدف جمهوری اسلامی این است که اقلیم کردستان را مستقیم وارد جنگ کند چون نظام به این جنگ نیاز دارد.»
این عضو درجهدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه میگوید، «ابتدا سعی کردند از طریق ملتهب کردن زاهدان یا اهواز این نقشه را عملی کنند که موفق نشدند اما در اقلیم کردستان نفوذ دارند و با جنگ زرگری میخواهند حواسها را به سمت جنگ مرزی ببرند. از آنطرف هم با اردوغان هماهنگ هستند؛ انفجار استانبول هم کار ترکیه با همفکری جمهوری اسلامی بود؛ با یک تیر دو نشان زدند: هم علیه کردهای ترکیه بود و هم اقدامی برای نجات جمهوری اسلامی با حمله به شهرهای کردنشین ایران و اقلیم کردستان».
این سپاهی معتقد است، «اسرائیل هم پشت پرده بازی میکند؛ هیچ کشوری خواهان رفتن جمهوری اسلامی نیست، حتی اسرائیل هم دستکم تا به رسمیت شناختن رسمی جولان در جنوب سوریه، خواهان این موضوع نیست. در گفتگوی قبلی در مورد قتل عام مردم در استانهای کردنشین هشدار دادم. جمهوری اسلامی از اول برای سرکوب خونین این مناطق برنامه داشت؛ دنبال بهانه بود که آنها را به خاک و خون بکشد؛ الان هم یکبار دیگر هشدار میدهم که رژیم برای استانهای غربی ایران هنوز برنامه دارد.»
-در مورد چگونگی گسترش اعتراضات به سراسر کشور چه دیدگاهی دارید؟
-همین اعتراضات محلهمحور فرسایشی باعث خستگی نیروها میشود، دقت کنید به اکباتان؛ هربار شجاعتر و تعدادشان بیشتر میشود. وقتی اعتراضات محلهمحور باشد همه تقریباً یکدیگر را میشناسند و هوای هم را دارند و هربار به هم شجاعت تزریق میکنند و تعدادشان بیشتر میشود. اینها از هیچ شهری وحشت ندارند، فقط از تهران وحشت دارند؛ تهران را نمیتوانند کنترل کنند، اگر در تهران ۵۰۰ هزار نفر به خیابانها بریزند انقلاب حتمی است. تصور کنید در تمام محلات تهران این اتفاق بیفتد، یعنی انقلاب! چون همه بیرون هستند و نیروهای سرکوب چون کم هستند نمیتوانند به همه جا بروند. استفاده مردم از کوکتل مولوتوف، توزیع شبنامه برای آگاه کردن مردم، نه حرفها و شعارهای تکراری، بلکه با موضوعاتی نظیر اینکه چرا باید جمهوری اسلامی برود، دلایل مستند زیست محیطی، بحران آب را باید در شبنامه بنویسند، نه شعار! شعار را که خود مردم میدهند! منتشر کردن اسامی مزدوران به شدت برایشان هزینه دارد و باعث ریزش آنها میشود. الان که سه استان کردنشین ایران شلوغ است اگر همه شهرها به خیابان بیایند حتی در حد ۵ درصد از مردم هر شهر، نیروها خسته میشوند، چون نمیتوانند طیالارض کنند و همه جا حضور داشته باشند. جمهوری اسلامی نیرو ندارد. بخشی از نیروهایش در روسیه هستند! اینها نیرو ندارند؛ مردم تهران هنوز زخمخوردهی ۸۸ هستند، اگر بدانند جمهوری اسلامی نیرو ندارد و نصف نیروهای رژیم در روسیه است بدون ترس به خیابانها میآیند.
-ولی گفته میشود حکومت حشد الشعبی را به خدمت گرفته...
-بله، با اینهمه این نیروهای عراقی و لبنانی زیاد نیستند. جمهوری اسلامی نمیتواند عراق و لبنان را خالی بگذارد و همه را به ایران گسیل کند! هم مقتدی صدر و هم حسن نصرالله وحشت کردهاند. میترسند که مردم ایران انقلاب کنند؛ آنها نمیتوانند عراق و لبنان را خالی بگذارند و همه نیروهای خود را به ایران گسیل کنند چون در لبنان و عراق هم انقلاب خواهد شد. الان بهترین زمان برای براندازیست؛ روسیه از اوکراین فارغ شود، دیگر انقلاب، بیانقلاب! باید مثل مردم سوریه آواره بشویم! دقت کنید به رفتار حکومت: سعی میکند بگوید ما با اسیران مهربان هستیم تا مردم را تحریک نکنند؛ از علمالهدی و این آخوندهای تندزبان مدام نقد میکنند که نگذارید اینها در نماز جمعهها خطبه بخوانند، چون حرفهایی میزنند که مردم را بیشتر تحریک میکنند. میخواهند مردم را کمتر تحریک کنند تا شلوغتر نشود چون اگر خیابانها پر از جمعیت شود انقلاب حتمی است. نیروهایشان هم ترسیدهاند و هم خسته شدهاند. الان بهترین زمان برای براندازیست. من و برادرم را که هر دو درجهدار سپاه هستیم هر شب به خیابانها میبرند. همه نیروها را خسته کردهاند.
-فکر میکنید چه شعارهایی به همدل کردن مردم در این خیزش کمک بیشتری میکند؟
-به شاهزاده پهلوی نگاه کنید چقدر زیرک و باهوش است. از همان ابتدا سریع اعلام کرد «انقلاب ملی». ایشان خیلی خوب به سیاست آگاه است، مردم داخل از این نظر آگاه هستند و همراه با «زن زندگی آزادی»، شعار «مرد میهن آبادی» هم میگویند. همانطور که گفتم غرب مایل به رفتن جمهوری اسلامی نیست؛ جمهوری اسلامی مجری پروژه غرب است. دقت کنید غربیها نمیگویند «انقلاب ملی» یا «انقلاب ایران» میگویند «انقلاب زنان» و روی افرادی به عنوان مجری «پروژه انقلاب زنانه» تبلیغ میکنند!
-حکومت چه برنامهای برای برخورد با سلبریتیها و کشف حجاب آنها دارد؟
-همه سلبریتیها جیرهخوارند، حکومت خودش میخواهد حجاب را آزاد کند. سلبریتیها اغلب تحت فرمان جمهوری اسلامی کشف حجاب کردهاند؛ دستور هم از پوتین رسیده! بله، آزاد کردن حجاب در دستور کار آنهاست همینطور به استادیوم رفتن زنان.
-دفعه قبل که با هم گفتگو کردیم شما به پیوستن جمهوری اسلامی ایران به پیمان شانگهای اشاره کردید. آیا این آزادیهای اجتماعی میتواند ارتباطی به این پیمان نیز داشته باشد؟
-بله، قرار است اعضای شانگهای با هم یک دنیای موازی با غرب تشکیل بدهند. آن عکس رئیسی سر میز مشروبخوری پوتین را دیدهاید؟ انتشار آن عکس سهوی نبوده! قرار است در زمینه حجاب و استادیوم رفتن آزادی بدهند تا اعضای شانگهای بتوانند شهروندانشان را راحت به ایران بفرستند. حتی حسابهایی مثل ویزا، مسترکارت و جایگزینی روبل روسیه بجای دلار مطرح است تا مردم ایران هم بتوانند کارتهایی مثل مسترکارت داشته باشند و از کشورهایی مثل چین، روسیه و هند خرید کنند.
-ولی در کنار این مسائل چگونه میتوان بحران کمآبی و مسائل محیط زیست را حل کرد؟!
-ببینید، از اول هم هدف از روی کار آمدن جمهوری اسلامی حکومت کردن نبوده! هدف نابود کردن خاورمیانه بوده! جمهوری اسلامی مجری این پروژه است! متاسفانه مردم هنوز هم ناآگاه هستند و این دردناک است! در تهران اعتراضشان شده شکلات پخش کردن! در حالی که این مردم میتوانند تمام معادلات دنیا را بهم بزنند.
-چگونه؟
-فقط تهران اگر به خیابانها بروند کار تمام است؛ حتی اگر هر محله به خیابان بیایند، یعنی انقلاب؛ یعنی کار رژیم تمام است؛ کشتن بچهها هم عمدی هست تا وحشت ایجاد کنند، تا مردم به خیابانها نیایند، چون نیرو برای جمع کردن اعتراضات ندارند! خشک کردن رودخانههای جنوب ایران هم تعمدی و برای استخراج نفت توسط چین صورت گرفته. هدف روسیه هم بیابانی کردن ایران است تا بتواند کاملا آن را تصاحب کند. اصلا و ابدا برای حل مشکلات زیست محیطی و بحرانهای دیگر در ایران ایران برنامهای وجود ندارد. اینها هدفشان فقط نابودی ایران است، برای آنها هرچه زودتر بهتر!
- آیا گفتگو با احزاب کُرد که به تازگی مطرح شده میتواند به گسترش این خیزش در شهرهای کردنشین ایران که عمدتا در سه استان کشور پخش هستند کمک کند؟
-این احزاب فرقی نمیکند مسلح یا غیرمسلح باشند؛ همین که اسم «احزاب» روی «مردم» میگذارند، توجیهی برای کشتار است! آنهایی که چنین میکنند خواسته یا ناخواسته خط جمهوری اسلامی را پیش میبرند. اگر بقیه شهرها به خیابانها بیایند بالاخص تهران، کشتار کردستان به پایان میرسد. در غیر اینصورت این مناطق را حمام خون میکنند تا ساکتشان کنند و این سکوت، کشور را تا چند سال در بر میگیرد. شهرهای کردنشین سالها با مردم دیگر شهرهای ایران قهر بودهاند و تازه آشتی کردهاند. اگر اینبار هم قهر کنند، به سمت گروههای تجزیهطلبی که از قضا دست خود جمهوری اسلامی هستند میروند و به این شکل بیشتر کشته میدهند! نگاه کنید به مردم اهواز؛ اینها هم با بقیه مردم قهر کردند، چون وقتی سرکوب میشدند مردم شهرهای دیگر ساکت بودند. اینها همه کینه به وجود میآورد و تفرقه بین مردم ایجاد میکند. مردم ما تازه بعد از چهار دهه متحد شدهاند و اگر به خیابانها نیایند باز هم به گذشته سیاه قبل بر میگردیم.
-در مورد قشر خاکستری بهخصوص آندسته که ساکن تهران هستند به نظر شما چکار باید کرد که اینها به خیابان بیایند؟ به نظر میرسد این قشر تا منافعشان به خطر نیفتد حرکتی نمیکنند
-... خودتان جواب خودتان را دادید؛ به خطر افتادن منافع! حدود دو میلیون و پانصد هزار کارمند دولت داریم که هرکدامشان خانوادهای دارند، یعنی این جمعیت همه وابسته به حکومت هستند؛ ترس از دستگیری یا حتی یک اظهار نظر کوچک یا حتی کشته شدن یکی از اعضای خانوادهشان میتواند کل خانواده را به خطر بیندازد و نانشان قطع شود. بیشترین کارمندان دولت در تهران هستند که جمعیت زیادی از همین قشر خاکستری را تشکیل میدهند. عده زیادی هم به هزار بدبختی توانستد در تهران کار پیدا کنند؛ آنها که در شهرستانها به خیابان میروند چون واقعا دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، اما کسی که از شهرستان به تهران آمده و تمام روز کار میکند حاضر نیست آن یک لقمه نان را از دست بدهد چون میداند حمایتی از باقی همشهریهایش نمیبیند.
-بخشی از این جمعیت را هم اصلاحطلبان تشکیل میدهند...
-بله، بخشی از بافت جمعیتی تهران، اصلاحطلب طور هستند و اگر دقت کنید در رایگیریها، تهرانیها بیشترین رای را به اصلاحات میدادند. اینهم معضل بزرگی است؛ بافت جمعیتی ناهمگن که عامدانه توسط حکومت به وجود آمده تا نتوانند به راحتی متحد شوند مگر با منافع مشترک؛ که سال ۸۸ دیدیم روی «رای من کو» متحد شدند و وقتی اعتراضات به براندازی رسید به خانههایشان رفتند. جمهوری اسلامی در هر حالتی در حال فروش نفت است و جیباش خالی نیست و میتواند خرج مزدورانش را بدهد و میتواند از مالیاتی که از مردم میگیرد خرج کارمندان دولتاش را بدهد، یعنی همینهایی که در تهران اسمشان خاکستریهاست مانع براندازی هستند.
-البته موضوع بالا بودن جمعیت و فرونشست زمین در تهران هم یک معضل بزرگ مردم است که انگار متوجه نیستند که چه خطری همیشه آنها را تهدید میکند...
-بله، مردم تهران فراموش کردند که روی خطر فرونشست زمین هستند؛ خطر فرونشست زمین در شهر تهران خیلی خطرناکتر از سایر شهرهاست به خاطر تراکم جمعیتی بالا، چند بار که در تهران اتفاق بیفتد آنوقت مجبور میشوند به خیابانها بروند. درواقع برانداز اصلی جمهوری اسلامی مردم نیستند، بحران آب و فرونشست زمین است. اما آن زمان دیگر خیلی دیر است، چون آن زمان ایران به شاخ آفریقا تبدیل شده!
رسانهها اگه بر روی بحران آب و فرونشست زمین و بیابانی شدن ایران تمرکز کنند، مردم آگاه میشوند، مردمی که فعلاً خوشحال از آزادی حجاب هستند و شکلات پخش میکنند، هنوز هیچ درکی از بحران اصلی ندارند! مردم تهران اگر زحمت بکشند و فصل مالیاتی که خرداد و تیر هست، مالیات ندهند حکومت بخش بزرگی از درآمدش را از دست میدهد. شما اگر به بودجه ۱۴۰۱ نگاه کنید متوجه میشوید که بخش قابل توجهی از درآمد دولت از مالیات مردم هست، اگر همه تصمیم بگیرند مالیات ندهند، کسی به زندان نمیافتد یا کشته نمیشود، فقط جیب حکومت را خالی کردهاند و به این ترتیب حکومت نمیتواند حقوق کارمندانش را بدهد، نمیتواند هزینه بخشهای مذهبی را بدهد، وقتی کارمندان و بخشهای مذهبی بودجه و حقوق دریافت نکنند، مجبور میشوند بریزند به خیابان چون منافعشان به خطر افتاده
-در همین ارتباط، سرمایهگذاری بورس هم بخشی از ترفند حکومت برای درآمدزایی بود
-...بله، شاهدیم که حکومت سر مردم کلاه گذاشت و گفت بیاید در بورس سرمایهگذاری کنید، از پول خود مردم، بودجهاش را تامین کرد و حقوق کارمندانش را پرداخت کرد! مردم حتی اگر از خیابان میترسند، میتوانند با این کارهای ساده و بطور گسترده، حکومت را فلج کنند.
دو عامل باعث بقای یک حکومت دیکتاتوری است مشروعیت و پول! جمهوری اسلامی مشروعیت که دیگر ندارد اما فعلا پول بخور و نمیری دارد که بتواند جیب آدمکشهایش را پر کند تا بتواند وحشت ایجاد کنند. لطفا به جدول بودجه ۴۰۱ نگاه کنید، ببینید که چه میزان از این بودجه از جیب مردم تامین شده! خود مردم دارند حکومتی را که علیه آن هستند، سرپا نگه میدارند، اگر شما رسانهها در مورد تحریم پرداخت مالیات بنویسید کار بسیار بزرگی برای براندازی کردهاید. بخشی از مالیات هم روزانه توسط مردم پرداخت میشود، مالیات بر ارزش افزوده؛ مردم با نخریدن اقلام ضروری این مالیات را پرداخت نمیکنند، از طرفی کاسبیهای اقلام غیرضروری ضرر میکنند و به خاطر به خطر افتادن منافعشان مجبور میشوند به خیابان بروند. به عکس این خبر نگاه کنید:
mehr-khabar.jpgدرآمد مالیات استانی دو برابر درآمد نفت است، یعنی از جیب مردم حکومت سرپاست! مردم مالیات ندهند که اعدام نمیشوند، میشوند؟! ولی با این کار جیب حکومت را خالی کردهاند و دیگر پول ندارد خرج مزدور بدهد که مردم را بکشد. درواقع مردم خودشان پول گلولههایی را که قرار است به قلب بچههایشان بخورد بطور قانونی به اسم مالیات پیشاپیش به حساب حکومت واریز کردهاند. در این مورد، و در یک طنز تلخ، شبیه حکومتهای اروپایی شدیم که از مالیات مردم سرپا هستند نه از نفت! فروش نفت کم است و حتی به قیمت جهانی هم نمیتوانند بفروشند، مفت میفروشند؛ حکومت از جیب مردم است که سرپاست! دقت کنید دائم میگویند باید قیمتها جهانی شود، قیمتها آزاد شود، سوبسیدها برداشته شود، مثل اروپا، به این شکل دولت دیگر نه تنها هزینه کمتری میکند بلکه از مردم بیشتر مالیات میگیرد تا سرپا بماند، بنابراین مردم اگر مالیات ندهند حکومت سقوط میکند، به این شکل، مشروعیت که ندارد، پول هم ندارد.
-معترضان به لحاظ روشهای تاکتیکی چگونه میتوانند در خیابانها بر سرکوبگران چیره شوند؟
-از نظر نظامی سرکوبگران دست بالا دارند، اما استفاده از کوکتل مولوتف میتواند برنامههایشان را بهم بزند، مثلا وقتی یک گروه از براندازان جایی تجمع کردند، روبروی آنها موتوریها هستند؛ کافیست نه از جلوی آنها، بلکه از پشت سرشان یکی دو تا کوکتل روی سرشان خراب شود، این آسیب روانی زیادی دارد؛ کلا استفاده از کوکتل برای آنها جزء موارد خطر دستهبندی شده است؛ همچنین جمعیت پراکنده در سطح یک منطقه؛ مثلا اگر آریاشهر شلوغ است، ستارخان هم شلوغ شود، بهبودی هم شلوغ شود. به این ترتیب نمیتوانند به کل آن منطقه رسیدگی کنند و از طرفی نمیتوانند گشت بسیج تهرانپارس را به ستارخان گسیل کنند، چون در آنجا خودشان آمادهباش هستند و تا بخواهند برسند به ستارخان زمان زیادی میبرد، از طرفی چون نمیخواهند تجمعات ادامه داشته باشد مجبور میشوند مثلا ستارخان را سرکوب کنند سریع بروند به بهبودی از آنجا به آریاشهر بروند، این روند بسیار فرسایشی است و آنها را عصبی میکند، کلا تجمعات هر روزه اذیتشان میکند. اگر هرشب فراخوان بدهند اما ساعت و مکان خاص تعیین نکنند هم اینها دچار سردرگمی میشوند و خستهشان میکند، یکی از اشتباهات براندازان این است که مثل سال ۸۸ مثلاً قرار میگذارند در میدان «امام حسین»! این راحتترین تجمع برای سرکوب است! همه یکجا جمع هستند و راه سرکوب را راحتتر میکند، کمترین خستگی و آسیب برای سرکوبگر و بیشترین خسارت و هزینه را برای براندازان به همراه دارد.
-برای برخورد با سرکوبگران موتورسوار چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
-بارها در شبکههای اجتماعی هم گفته شده که در خیابانها روغن سوخته بریزید، اینطور مواقع، زمین میخورند، عصبی میشوند، باعث خستگی و فرسایش نیروها میشود، وقتی با موتور حمله میکنند، براندازان فرار نکنند، راه برای موتوریها باز کنند، و انتهای موتور را لگد بزنند. این کار به اندازه روغن سوخته امتیاز دارد؛ حمله همزمان به ماموری که در حال بازداشت یک معترض است، به ماموران دلهره میدهد که مبادا خودش زیر دست و پا بمیرد. از نظر روانی هم باعث فرسایش میشود. گارد ویژه که وحشیتر هستند، عصبیتر هم هستند چون همیشه کمبود خواب دارند، دسترسی به سکس را کم دارند، تحقیر میشوند. وقتی رهایشان میکنند در بین جمعیت رفتار خشنتری نشان میدهند، چون مردم را مقصر میدانند. اینها خسته هستند و با مثلاً لگد زدن به موتورشان یا روغن ریختن در خیابون، سریعتر آسیب میبینند و دچار ریزش میشوند یا با هم درگیر میشوند، بین اینها ریزش زیاد است و به مردم هم کمک میکنند. توجه کنید: بیشتر از اینکه شما از ما بترسید ما از شما میترسیم! چون شما هر لحظه ممکن است تعدادتان از ما خیلی بیشتر شود اما تعداد ما مشخص است و میدانیم که بیشتر نمیشود! پس حتی یک نفر هم به جمعیت اضافهتر شود به نفع شما و به ضرر ماست! طبیعتاً روشن کردن آتش و سنگر گرفتن یک تاکتیک جنگ خیابانی است و دست ما را برای سرکوب بستهتر میکند، شعارهای پرقدرت مثل «یا مرگ یا آزادی» «میکشم هر آنکه خواهرم کشت...» و از این دست، بار روانی منفی برای سرکوبگران دارد، چون با این شعارها داری میگویی که چیزی برای از دست دادن ندارم، پس نمیترسم و دست به هر کاری میزنم؛ اما در سرکوبگر چیزی برای از دست دادن داری که داری از آن دفاع میکنی! حتما دیدید که خودشان عربده میکشند به نردهها باتوم میزنند و میگویند «حیدر حیدر» تا براندازان از نظر روانی کم بیاورند، این کار را باید براندازان هم انجام بدهند، صدای انتقام ایجاد کنند، نه لوسبازیهای زن زندگی آزادی یا رقصیدن و دست زدن! تاثیر موسیقی انقلابی هم اصلاً نباید دست کم گرفته شود. موسیقی که محتوایش آزادی یا مرگ باشد نه اندوه و کف و سوت! شما وقتی ورزش میکنید، اگر موسیقی گوش کنید پرقدرتتر عمل میکنید؛ نه آهنگ «یار دبستانی» بلکه آهنگ حماسی مثل «ای ایران»!