فرد صابری- جمهوری اسلامی که به زودی میخواهد پا به ۴۴ سالگی خود بگذارد در این ۴۳ سال جز ویرانی، بیچارگی، بدبختی و نابودی برای ملت ایران به ارمغان نیاورده و همزمان با تمام دنیا به دشمنی پرداخته است. این تمام یک حاکمیت دزدسالار مذهبی بر ایران بوده و در نهایت به بیاعتباری ایرانیان با یک لکهی ننگ بر پیشانی آنان نشسته است.
تظاهرات ایرانیان در پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در استکهلم با حضور چارلی وایمرز سیاستمدار سوئدی
کشتن عریان جوانان این مرز و بوم در چند هفتهی گذشته تحت عنوان حجاب اجباری و با کشتن مهسا امینی بالاخره خشم مردم و خصوصا غالب جوانان را از این حرکات و رفتار شنیع به سر آورد؛ چنانچه بیش از ۵ هفته است که مردم به خیابانها ریخته و نابودی کل نظام سرکوبگررا فریاد میزنند. همزمان سیل عظیمی از ایرانیان خارج کشور در تمام کشورهای دنیا به حمایت آنها آمده و از کشورهای غربی میخواهند که به مماشات با رژیم جمهوری اسلامی پایان دهند و به شکل عملی به پشتیبانی از مبارازات مردم ایران بپردازند.
غربیها که در سال ۱۹۷۹ با شعار اینکه حقوق بشر در ایران رعایت نمیشود از انقلاب ملایان پشتیبانی کردند بعد از ۴۳ سال میبینید علاوه بر اینکه، حقوق هیچ جانداری در ایران رعایت نشد بلکه، یک رژیم قرون وسطایی واپسگرا بر سر کار آمد که از همان روز اول دست به کشتار و گروگانگیری و نابودی ایران زد . همهی دنیا حال به غایت میداند و بدین فهم رسیده که این نظام در این ۴۳ سال چه فاجعه بزرگی در ایران ، منطقه و جهان به وجود آورده، مگر افرادی مانند رابرت مالی نماینده کنونی آمریکا در امور ایران که ظاهرا سخت نگران سقوط تبهکاران بدون مرز است.
جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در هنگام بر سر کار آمدن خمینی در ایران، مدعی بود که حقوق بشر در ایران و منطقه رعایت نمیشود و به میدان آمد تا مردم ایران و منطقه بتوانند با تئوری توهم حقوق بشر زندگی کنند ولی حقوق بشر در این کشورها درست نشد که هیچ، تروریسم اسلامی را نیز به ارمغان آورد؛ البته خود او سالهاست بنیادی تحت عنوان خانهسازی برای بیخانمانها در آمریکا به نام راهندازی کرده است تا شاید به آرزویی که بعد از جمهوری اسلامی دیگر دنبال نکرد، برسد!
ایرانیان اما امیدوارند جیمی کارتر ۱۰۰ سال دیگر عمر کند تا میلیونها انسان و خانوادههایشان را که با تئوری حقوق بشر خود بیخانمان کرد نیز صاحب خانه نماید اما، نه بسان آن خانههای خمینی که وعده داد که مردم خانه نخرند، همه را صاحب خانه میکنیم!
بعد از حمله و تجاوز نظامی روسیه به خاک اوکراین، اروپا که استراتژی بلندمدت انرژی خود را به روسیه گره زده و سیاست خود را با تامین انرژی از روسیه برنامهریزی کرده بود به یک شوک بزرگ دچار شد؛ درست بسان توهم حقوق بشری جیمی کارتر و همکاری رفقای انگلیس، فرانسه و آلمان!
امروز که مردم اروپا در شرایط بسیار سختی– از منظر انرژی- بسر میبرند، از استراتژی اشتباه عامدانهی مماشات بلندمدت رهبرانشان است. بسیاری از تحلیلگران سالها این زنگ خطر را گوشزد کرده بودند که، تمام تخممرغها را نباید تحت عنوان گلوبالیسم در سبد چین و روسیه گذاشت و چنین سیاستی عواقب معکوس از خود بجا میگذارد.
در مورد ایران هم بعضی از سیاستمداران و تحلیلگران با تجربه در غرب بارها هشدار داده بودند که ایران کشوریست که از لحاظ ژئوپلیتیک و انرژی بسیار مهم و البته حیاتی برای غرب و خاورمیانه است و نمیتوان و نباید با گروه خمینیست- اسلامیست به خاطر منافع کوتاهمدت مماشات کرد.
امروز تمام مسائل شفاف شده و همه میبینند جمهوری اسلامی به کمک روسیه آمده تا پهپادهای مونتاژشده در خاک ایران به کشور اوکراین حمله کند. روسیه بهتر میداند که مردم ایران از رژیم اسلامی متنفرند؛ به همین دلیل آن را در مشت خود گرفته و از طرفی اجازه نمیدهد که جمهوری اسلامی به یک رقیب انرژی برایش مبدل گردد و از سوی دیگر جمهوری اسلامی را نیز با خود به باتلاق جنگ فرسایشی اوکراین کشانده است.
از هر زاویهای که به برنامهی بلندمدت غرب مخصوصا اروپا نگاه کنید، هیچ استراتژیای بهتر از پشتیبانی از مبارزات مردم ایران و پایان بخشیدن به مماشات با رژیم جمهوری اسلامی نیست. این یک امر بدیهی است که هم مردم ایران مخصوصا جوانان فرهنگ دمکراتیک را دارا هستند و هم لایق یک کشور آزاد هستند هم اینکه تفکر آنها از هر نظر بیشتر با فرهنگ غربی گره خورده تا گرایش به سمت روسیه و چین و در کلیت با فرهنگ شرق!
با اتکاء بر همین پتانسیل اروپا میتواند مشکل انرژی درازمدت خود را حل کند ولی متاسفانه، هنوز خیلی از کشورها یا سیاستمداران با اینکه صدای مردم ایران را میشنوند باز هم بر سیاست مماشات پرهزینه پافشاری میکنند یا به اصطلاح لقمه را دور سر می چرخانند تا در دهان بگذارند.
تعدادی از کشورها حتی احزابشان کاملا موافق این هستند که باید از مردم ایران پشتیبانی کرد و بایست دست از مماشات با نظام فاشیست مذهبی برداشت اما عدهای هنوز برای منافع کوتاهمدت بر همان سیاست مماشات ورشکستهی پیشین اصرار میورزند تا با یک بیانیه حقوق بشری- به عنوان رفع تکلیف- مسئله را پشت گوش بیاندازند. ولی خوشبختانه اینبار صداهای طرفداری از مردم ایران در اتحادیه اروپا بسیار رساست و گرچه نوعی دودستگی در این میان به وجود آمده اما، همگرایی جهانی علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته و باید منتظر تصمیمات اجرایی سه کشور مهم اروپایی– آلمان، فرانسه و انگلیس- ماند.
در همین راستا، بسیاری از سیاستمداران و نمایندگان بلندپایهی مختلف در اتحادیه اروپا، خواستار بسته شدن سفارتخانههای جمهوری اسلامی به عنوان مراکز جاسوسی در کشورهای مختلف اروپا و شفافسازی منابع مالی سران رژیم اسلامی و بستگان آنها شدهاند چرا که جمهوری اسلامی سالها با سوء استفاده از آزادیهای غرب، با تاسیس انواع شرکتهای صوری با نامهای افراد مختلف به پولشویی پرداخته و از این طریق در مدیریت بعضی از امکانات کلیدی– مانند اینستاگرام- نفوذ کرده و همچنین به واردات وسایل سرکوب و شنود افزوده است.
مردمان غرب اگر نمیدانند ولی، سیاستمداران و تحلیلگران با تجربه خوب میدانند که مردم ایران بهتر از هر کسی مردم اوکراین را درک میکنند. ایران چندین بار به صورتهای مختلف مورد حمله و اشغال روسیه قرار گرفته و بسیاری از شهرهای سرزمینی خود را از دست داده به همین خاطر، ایرانیان تجربهی بسیار تلخ تاریخی از همسایهی پرآزار خود یعنی روسیه دارند. اینجاست که مردم ایران همدرد ملموس مردم اوکراین هستند.
جمهوری اسلامی نه ایرانی است و نه هرگز به منافع ایران فکر میکند. مردم ایران را از جمهوری اسلامی باید جدا دانست. جمهوری اسلامی یک فرقهی امامزمانی است که فقط به دنیای مرگ و ظهور امام زمان فکر میکند.
مردم ایران اما به زمین، زیستن دمکراتیک و انسانیت فکر میکنند به همین خاطر شعار زن، زندگی، آزادی آنان تمام دنیا را در بر گرفته است. مردم ایران دیگر چگونه و به چه زبانی باید به غرب بفهمانند که کشورشان اشغال شده و گروگان یک گروه تروریستی اسلامیستی خمینیگرا هستند؟!