۳۱ تیر ۹۹ – جلسه تفهیم اتهام محمدنوریزاد امروز در شعبه دادسرای ۱۱۰۱ نیابت مدنی به تشنج کشیده شده است. نوریزاد در جریان دفاعیات خود انتقادات تندی نسبت به خامنهای و قوه قضائیه و دیگر بخشهای نظام مطرح کرده است و قاضی در پاسخ او را «مزدور بیگانه» و «لجن» خطاب کرده است.
به گزارش اطلس زندانهای ایران، در این جلسه که با حضور محمد نوریزاد و وکیلش محمدحسین آقاسی برگزار شده است. آقای نوری زاد به شدت به بخشهای مختلف نظام جمهوری اسلامی و سیاستهای کنونی و پیشین آن انتقاد کرده است. آقای آقاسی در حساب توییتری خود ضمن ابراز نگرانی در مورد آقای نوریزاد نوشتهاست: «امروز محاکمه دکتر نوری زاد برگزارشد. او اجازه نداده بود با دستبند و پابند به دادگاه انتقال یابد. اما به جدنگران اوهستم چون بشدت عصبانی بود ودردادگاه مطالبی را برزبان راندکه دیگران جرأت بیان آن ها را در خلوت هم ندارند. تنها کاری که نکرد دفاع از خود بود که البته اینجانب به آن پرداختم.»
روایت نوریزاد از این جلسه پرتنش
آقای محمد نوریزاد روند دادگاه را این چنین روایت کرده است: «پنج روز پیش احضاریهای به من دادند که (امروز) یعنی ۳۱تیرماه باید به دادگاه مراجعه کنم. من ابلاغیه را جلوی چشم مأمور پاره کردم و در سطل آشغال ریختم و گفتم من به دادگاه نمیروم اما اگر هم بروم با لباس شخصی و بدون دست بند و پابند میروم.»
آقای نوریزاد ادامه داده که: «امروز آمدند و اصرار کردند که شما باید به دادگاه بروید. گفتم من تنها با لباس خودم و بدون دستبند و پابند میروم. گفتند حالا با لباس خودت بیا. وقتی که به ماشین رسیدیم اصرار کردند که شما باید دستبند بزنید اما من نپذیرفتم.» « مقام مافوقشان دستور میداد که به دست نوریزاد دست بند بزنید اما من نمیپذیرفتم. دو ساعت کشمکش بر سر دست بند زدن طول کشید. اول به زبان خوش که این قانون است و برای همه اجراء میشود. در خواستشان را مطرح کردند. اما من نپذیرفتم و گفتم که یا من را به زندان خودم برگردانید و من مینویسم کتباً که غیاباً قاضی هر حکمی که خواست علیه من صادر کند، یا اینکه من بدون دستبند خواهم رفت. سپس شروع به تهدید و سر و صدا کردند و تعداد آنها هم هفت، هشت نفر شد و سمت من حمله کردند و من با کله به سمت شیشه اتومبیل ون رفتم که جلوی من را گرفتند و گفتند بکش عقب. ما نمیخواهیم خون راه بیفتند. من گفتم یا باید من را خونین و مالین به دادگاه ببرید یا اینکه من بدون دستبند و با لباس شخصی خودم میروم. بعد از دو ساعت نهایتاً پذیرفتند که من را بدون دستبند به دادگاه ببرند و التماس و خواهش کردند که در مسیر به کسی خود را معرفی نکن، فریاد نکش، فرار نکن. من در پاسخ گفتم من را حتی با دگنک (چوب با سر بزرگ در ادبیات روستایی) نمیتوانید از زندان و یا از کشور بیرون کنید. من به زندان و به بودن در کشور نیاز دارم. اطمینان دادم که در کمال آرامش به دادگاه آمده و برمیگردم.» آقای نوری زاد در ادامه توضیح داده است که او را نزد قاضی شعبه دادسرای ۱۱۰۱ نیابت مدنی در حسن آباد بردهاند، تا به نیابت از دادگاه مشهد تفهیم اتهام کند.« از مشهد شکایت کرده بودند که نوریزاد گفته است که سپاه خود دانشمندان هستهای را کشته است. و تجمعی چهار نفره در حمایت از دکتر جعفری ترتیب داده است. و تقاضای استعفای رهبر را مطرح کرده است.»
او ادامه داده است:«قاضی از من خواست که در اتاقی دیگر دفاعیات خود در مورد اتهامات را بنویسم.
من نوشتم ای قاضیان زبون و ذلیل و و اخورده و ترسیده پرونده من، که از اطلاعات و سپاه وحشت دارید. ای قاضیان واداده و نامستقل!
به قرآنی که حضرت آیتالله ولادیمیر پوتین از امالقرای مسکو برای سیدعلی رهبر مسلمین جهان هدیه آورد سوگند یاد میکنم و پیمان بر راستگویی میبندم که تمامی کشتار خلخالی به دستور من بوده، تمامی کشتار و شکنجههای لاجوردی به دستور من محمد نوری زاد بوده. من بودم آقای خمینی را وادار کردم در سه خط دستور اعدام هزاران جوان و مرد و زن در سال ۶۸ را صادر کند. این من بودم که پولهای ایران را فرسادم گنبد و گلدسته بشه و یا به بشار اسد و سوریه و یمن دادم. من بودم که دختران ایرانی را از فقر به تن فروشی فرستادم. من بودم که مجتبی خامنه ای را وقتی بچهدار نمیشد با ۱۵۰ میلیون یورو فرستادم لندن و بچهدارش کردم و برگرداندم. این من بودم که ستاد اجرایی فرمان امام خمینی را با یک امپراطوری پر از پول دادم توی بغل خامنهای، این من بودم که به قالیباف گفتم دزدی بکن و یاشار سلطانی که دزدیهای او را افشاء کردم زندانی کنند.»
نوریزاد در ادامه گفته است که پس از اینکه دفاعیات او را برای قاضی بردهاند وکیل او آقای محمدحسین آقاسی هم به دادگاه آمده است: «به آقای آقاسی گفتم که شما دیر آمدید و من از خودم دفاع کردم. اما با هم رفتیم پیش قاضی. قاضی نوشته من را خواند و گفت این از نظر من همهاش توهین است آقای نوریزاد. من در پاسخ گفتم: شما توهین من را به دزدان و آدمکشان این مملکت، به کسانی که قتلهای زنجیرهای را مرتکب شدهاند را میبینید، اما توهین آنها را در غارتگری و دزدی نسبت به یک ملت نمیبینی؟ او برگشت و گفت که به من چه ربطی دارد که درمملکت چه اتفاقی میافتد. یک پرونده نیابتی برای من آمده، شما باید به آنها جواب میدادی. گفتم من در برابر چیزهایی که شما جرأت ندارید، خودم را مسئول میدانم. من خودم را مسئول میدانم چرا یک بلوچ یا کرد به ایرانی بودنش افتخار نمیکند؟ زیرا چیزی از ایرانیت آنجا نیست. من خودم را در قبال دختران تن فروش ایرانی که از شدت فقر به این را میافتند مسئول میدانم. اما شما به خاطر ترفیع و حقوق ماهیانه سکوت میکنید. از سفارت انگلستان بالا میروند شما نطق نمیکشید. سفارت عربستان را آتش میکشند شما نطق نمیکشی. شما که هستید که قوه قضائیه را به گند کشیدید.
در اینجا قاضی به من گفت که تو مزدور اجنبی هستی. من گفتم من مزدور اجنبی نیستم. اگر باشم مزدور مردم هستم که صدای درگلو مانده مردم را فریاد میکشم. ولی تو که هستی؟ تو مزدور سپاهی، تو مزدور اطلاعات و بیت رهبری هستی. تو مزدور سعید طوسی هستی که پرونده اعتراف کرده او را در کشو میز گم میکنی. تو مزدور دزدانی هستی که برای انها سپر امن ایجاد میکنی. تا در امنیت کامل باشند. در اینجا قاضی دوباره گفت که شما یک مشت لجن هستید. گفتم اگر من لجن هستم در فردیت خودم لجنم. ولی تو چه؟ بدبخت شما یک مجموعه لجن هستید و دستگاه را به گند کشیدهاید. از گند دستگاه قضایی بوی لجنتان بلند است. کدام عدالت، کدام انصاف؟ آقای خامنهای رسماً میگوید دوره آقای لاریجانی عالی بوده یعنی او را از دزدیهای طبریپور مبرا میکند. چرا که فردا پس از رهبر شدن مجتبی خامنهای همین لاریجانی دزد که لواسان را بلعیدند خمیر دست او شود.»
http://www.nedayeazadi.net/1399/05/32665