رویداد۲۴ سعید شمس: مرتضی عزتی، تحلیلگر مسائل اقتصادی و استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با رویداد۲۴ تفکر غلط تصمیم گیران را دلیل اصلی بحران اقتصادی خوانده است. او در این گفتوگو مانعهای رشد و توسعه اقتصادی در کشور را بررسی کرده است. بخشهای اصلی این مصاحبه را در ادامه میخوانید؛
*چند مانع کلیدی و اساسی در کشور داریم که این موانع موجب شدهاند، شرایط لازم برای توسعه فراهم نباشد. پیش نیاز پیشرفت اقتصادی و بهبود وضعیت مردم، سرمایه گذاری است. وقتی سرمایه گذاری خوبی انجام شود، رشد محقق خواهد شد. رشد حاصل شود، درآمد جامعه بالا میرود، رفاه مردم زیاد میشود، اشتغال افزایش پیدا میکند و فقر هم از بین میرود. اهداف اصلی اقتصاد با رشد تحقق پیدا میکند. رشد هم تابع سرمایه گذاری است.
رشد اقتصادی، اولویت حاکمان نیست
*عواملی در اقتصاد ایران، مانع سرمایه گذاری است؛ مهمترینش تفکر و اندیشه غلط حاکمان است. تصمیم گیران اصلی کشور درک درستی از سرمایه گذاری و رشد اقتصادی ندارند در نتیجه پسشرایط و زمینههای لازم را فراهم نمیکنند. از سوی دیگر، سیاستگذاران اصلی کشور هدفهایی دارند که آن را به رشد اقتصادی ترجیح میدهند؛ نتیجه این سیاستها، تحریم اقتصادی است که این هم مانع مهمی در راه جذب سرمایههای خارجی و همینطور از مانع بزرگی برای سرمایه گذاری داخلی است. حتی سرمایهداران داخلی هم به واسطه تحریم نمیتوانند فعالیت توام با سود داشته باشند و در نتیجه سرمایه گذاری نمیکنند.
اقتصاد کشور رو به اضمحلال است
*کاهش درآمد ملی کم و رشد اقتصادی، توام با تحریم ها، کاهش سرمایه گذاری و محدودیتهایی که در ارتباط اقتصادی با دنیا، به ویژه کشورهای دارای سرمایه و تکنولوژی وجود دارد، موجب شده وضعیت اقتصادی کشور به سمت اضمحلال حرکت کند. با کم شدن درآمد مردم، درآمد دولت کاهش پیدا میکند. صادرات نفت به واسطه تحریم افت کرده، درآمد دولت کم شده و دولت در تصمیم گیری، تنظیم امور اقتصادی، سیاست گذاریهای کلان، سیاست گذاریهای پولی و بهبود فضای کسب و کار ناتوان است. در این وضعیت فضای کسب و کار راکد و فساد گسترش می یابد و به این ترتیب موانع سرمایه گذاری تشدید میشوند.
*اوضاع به هم ریخته اقتصادی، سرمایه گذاری را فلج و سیاستهای پولی را ناکارا کرده است. در چنین شرایطی، دولتی که درک صحیحی از بحران ندارد، اولین دغدغه اش، حل معضل کسری بودجه است که بالاجبار به مردم فشار می آورد. دولت برای حل این معضل مالیات را افزایش میدهد؛ مالیات بیشتر، وضعیت کسب و کار را بدتر میکند. زمانی که وضعیت کسب و کار مساعد نباشد، تولید کاهش پیدا میکند.
*وقتی دولت از نظر مالی در تنگنا قرار بگیرد برای رفع ناترازی بودجه، سیاستهای نامناسبی در بخش پولی به کار میبرد؛ از بانکها وام میگیرد و پول چاپ میکند تا بخش قابل توجهی از منابع پولی دولت را تامین کند. همین سیاست منابع بخش خصوصی و سرمایه گذاری را کاهش خواهد داد. مجموعه این تصمیمات موجب میشود وضعیت تولید و به دنبال آن، وضعیت رفاهی و اشتغال نابسامانتر شوند. این وضعیت اقتصاد کشور در ۱۰ سال گذشته است و روز به روز هم بدتر میشود.
برای اصلاح اقتصاد، باید فکر حاکمان را اصلاح کرد
*اصلاح باید از همان نقطههای اولیه رخ بدهد. یعنی باید تفکر صاحبان فکر را اصلاح کنیم. اگر اندیشه حاکم درست شود، وضعیت نابسامان میتواند به سامان برسد. اما تا زمانیکه تصمیمگیران همچنان اصرار به روند فعلی داشته باشند، نمیتوانیم انتظار سرمایه گذاری منتهی به رشد داشته باشیم. همچنین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم، سیاستهای پولی و مالی دولت به سمت توسعه اقتصادی باشد.
*تفکری که درکی از نیروی انسانی متخصص، سرمایه و سرمایه گذاری و اثر آن در رشد اقتصادی ندارد، نمیتواند موجب سیاستگذاری منتهی به رشد اقتصادی در کشور شود.