نه تنها مردم، بلکه بسیاری از روشنفکران، دانشگاهیان، روزنامه نگاران، نمایندگان مجلس و بسیاری از سیاسیون ایران هم نمیدانند، ساختار اقتصادی ایران چیست و چه مسیری طی می شود که روز به روز بحران اقتصادی عمیق تر، مردم عصبی تر و ناتوانی دولت ها یکی پس از دیگری عیان می شود.
از نتایج بحران همه، کم و بیش آگاه اند و میدانند که این تحریم ها با چه هدفی علیه ایران وضع شده و چه تنگناهائی برای ایران بوجود آورده است، اما نمی دانند چرا این تحریم ها شامل حال آن قشر از جامعه نشده که در قصرهائی که در تهران و صفحات شمال کشور ساخته اند زندگی می کنند و لوکس ترین و گران ترین اتومبیل ها زیر پای خودشان و آقازاده هایشان است؟ اگر امریکا ایران را تحریم کرده، چرا آنها از تور تحریم گریخته و پول پارو کرده اند. آیا جز این است که مردم ایران از خارج تحریم شده اند و در داخل چاپیده شده اند؟
هنوز مردم نمیدانند و حتی آنها که دربالا به آنها اشاره کردیم، که بانکها در ایران چه می کنند و چرا دولت ها ذلیل بانک ها هستند و یا اتاق بازرگانی کارش چیست؟ آنها که عضو آن شده اند از کجا آورده اند و از چه زمانی آورده اند؟ حساب و کتابی پس میدهند؟ اگر میدهند به چه کسی این حساب و کتاب را پس میدهند؟ اگر گردن کلفتی می کنند و حساب و کتاب پس نمیدهند متکی به کدام قدرت حکومتی این سرکشی را می کنند؟ آن بانکها، صاحبانشان چه کسانی هستند؟ سرمایه شان چقدر است؟ و اصلا به چه دلیل اینهمه بانک در کشور بوجود آمده است؟ آیا در همه دنیا وضع بانکداری و بانک گشائی همینگونه است که در جمهوری اسلامی هست؟ مثلا در آلمان یا فرانسه چند بانک وجود دارد و فعالیت می کند؟ پیش از انقلاب هم درایران بانک خصوصی وجود داشت؟ و اگر داشت (که انگشت شمار بود تعدادشان) پس از انقلاب سرنوشت آنها چه شد؟ بانک ایران و ژاپن و یا بانک انگلیس و ایران وقتی بساطشان را جمع کردند و رفتند سرمایه شان را هم بردند؟ صاحبان و سهامداران آن بانکها چه کسانی بودند؟ کارشان چه بود؟ آیا فعالیت آنها هم مانند فعالیت بانکهای خصوصی در جمهوری اسلامی بود؟
در کنار این بانکها و اتاق بازرگانی، موسسات اعتباری دیگر چه صیغه ای بودند و صاحبانشان چه کسانی بودند و هستند؟ چه میزان سرمایه داشتند؟ چگونه مردم را سرکیسه کردند؟ صندوق های قرض الحسنه اولاد کدامیک از این نهادهائی که برشمردیم بودند؟ پول و سرمایه ای که جمع کرده اند چقدر است و کجاست؟ صاحبان هولدینگ های عظیم اقتصادی در ایران چه کسانی هستند؟ نامشان چیست و چقدر سرمایه دارند و سیستم کارشان چگونه است؟
چرا هیچ روزنامه ای در ایران به این مسائل با صراحت نمی پردازد و با اسم و رسم و آدرس به سئوالات بالا پاسخ نمیدهد و یا چرا دنبال پاسخ نمی روند؟ امام جمعه های بلند و کوتاهی که هر جمعه برای مردم موعظه می خوانند، چرا درباره این پرسش ها خطبه نمی خوانند؟ خود روحانیت چقدر در این موسسات و بانکها و هولدینگها دست دارد و آلوده است؟
از این آشفته بازار اقتصادی است که نامزدهای انتخاباتی سر در می آورند و فردا در مجلس بلندگوی همین وضع اقتصادی می شوند.
حسین راغفر، تحلیلگر اقتصادی روز گذشته گفته است ۶۲ تن طلا را آب کردند و به بانکها دادند تا دزدیها مشخص نشود! اقتصاد ایران یک اقتصاد رفاقتی است و بانکها اعتبارات را بین دوستان و رفقای خود تقسیم کرده اند.
او بدرستی گفته است: ما بیش از هرچیزی نگران تمامیت ارضی کشور هستیم. حاکمیت آینده بسیار تاریکی خواهد داشت!
او نگفت که زندگی مردم تاریک تر از آینده حاکمیت است و این محصول اقتصادی اسلامی است که از ابتدای بنای جمهوری اسلامی شعار آن را دادند.