نتیجه مبارزات عدالت خواهانه گذشته ما چیست و چرا؟

gh121.jpg

پیش گفتار
ابتدا زوایای آشکار و نهان، همچنین عناوین و اصطلاحاتی که در مباحث سیاسی به کار می بریم ریشه یابی و به درک درستی از آنها برسیم. ذیلاً چند مورد از برمزین مسائل درگیر مبارزات حداقل یک قرن گذشته آورده می شود.
1- در حال حاضر چه نوع حکومتی در میهن ما، در انطباق با واقعیت ذاتی اش حاکم است؟
الف: جمهوری اسلامی
ب: حکومت اسلامی
ج: خلافت اسلامی
د: استبداد دینی
هـ: حکومت تمامیت خواه دینی
و: توتالیتاریسم مذهبی
2- اولویت بندی بر چه اساسی است؟ چه در سطوح اقشار مختلف مردم، نیروهای مدعی رهبری.
الف: فرهنگی، مذهبی
ب: طبقاتی
واقع بینانه ترین نامی که منطبق با عملکرد آن است، توتالیتاریسم تمام عیار مذهبی است که با کمک از توضجات مبسوط فیلسوف مبارز قرن بیستم (هانا آرنت)، از توتالیتاریسم مذهبی به زوایای گوناگون و ماهیت واقعی آنچه بر میهن ما می گذرد به خوبی ترسیم می کند.
وی همچنین تحت عنوان قشر خاکستری (به بیان فلسفی)، به اقشار مختلف جامعه که مجبور به همکاری با توتالیتاریسم مذهبی هستند اشاره می کند.
توتالیتاریسم مذهبی یکی از خطرناک ترین انواع حکومت تاریخ بشریت است، چون به تأسی از دین رفتار سرکوبگرانه اش را مشروع جلوه می دهد و از اعتقادات مردم جهت پیشبرد منافع خودش استفاده می کند. تبلیغات دروغ سیستماتیک و پروپاگاندا، پلیس مخفی و دستگاه اطلاعات پیچیده، بحران سازی، دشمن تراشی، قداست بخشیدن به رهبر و ارزش های حکومتی، ترویج دیدگاه ماکیاولی (یعنی حفظ قدرت به هر قیمتی که شده)، حذف اپوزیسیون، حذف دیگر اندیشان، ایجاد فضای رعب و وحشت، زندان، شکنجه، اعتراف اجباری، سانسور خبری، انتخابات نمایشی، ایجاد طیفی از افراد وفادار قشر لمپن و جیره خوار، انحصار رسانه ای، اینها همه از ویژگی های نظام توتالیتر مذهبی است که به وضوح در حکومت به اصطلاح حاکم بر کشورمان است.
توتالیتاریسم مذهبی و قشر خاکستری
این دو از همدیگر تغذیه می شوند. یعنی وجود قشر خاکستری باعث به وجود آمدن نظام توتالیتر مذهبی می شود و توتالیتر مذهبی به پرورش و گسترش قشر خاکستری دامن می زند. و قشر خاکستری مجدداً باعث تحکیم نظام توتالیتاریسم مذهبی توتالیتر مذهبی می شود. این دو مکمل همدیگر هستند و به طور متقابل همدیگر را تقویت می کنند.
انسان های بی هویت به دنبال ایدئولوژی می گشتند که به جای خودشان افکار و باورهایشان که سازماندهی کنند و برایشان هویت جعلی بسازد. ظهور توتالیتاریسم مذهبی حکم کانالیزی را داشت برای گسترش توده انسان های فاقد هویت اصلی، برای نابودی نهائی هویت اجتماعی، سیاسی انسان های آزاد، نابودی کثرت عقاید. قشر خاکستری یعنی انسان هایی که ساکت اند، کنش گری اجتماعی، سیاسی ندارند و دچار فردگرائی افراطی هستند. نسبت به جامعه بی تفاوت اند و با اجتماعی که درش زندگی می کنند بیگانه شده اند. برای همین توتالیتر مذهبی تلاش می کند انسان های منزوی، بی هویت و فاقد کنش گری اجتماعی، سیاسی بسازد. توده ها را به قشر خاکستری تبدیل می کند. به یک صدای خفه شده یا فریاد حبس شده در سینه مبدل کند. مهم نیست سکومت مردم از روی زمین باشد یا بی تفاوتی که حتی تصور نقش گری سیاسی به ذهنشان خطور نکند، از طرفی برای توتالیتر مذهبی پلورالیسم یا کثرت گرائی حکم یک تهدید جدی را دارد. پس همه باید پیرو ایدئولوژی نظام بوده و به توتالیتر مذهبی وفادار باشند. نهایتاً در چهره یک رهبر تجلی کنند (مثل کتاب کیش شخصیت استالین، که می گوید ؛ هر موقع خسته و مایوس شدید به او بیندیشید، به استالین).
مثل گاوهائی که ظاهراً با هم اند ولی هر یک فقط به چریدن خودشان فکر می کنند و نسبت به سلاخی شدن همنوعانشان بی تفاوتند،غافل ازاینکه روزی نوبت سلاخی شدن خودشان فراخواهد رسید.
فرق توتالیتاریسم مذهبی با حکومت استبدادی
بین حکومت توتالیتر مذهبی و حکومت استبدادی تفاوت فاحش وجود دارد. اگر استبداد شبیه برهوتی باشد که زندگی انسان را دشوار می کند، توتالیتر مذهبی شبیه یک توفان شن عظیم است که کل زندگی انسان را در اعماق خودش دفن می کند. حکومت توتالیتر مذهبی بر مبنای یک ایدئولوژی به وجود می آید، حکومت استالین، هیتلر یا حکومت وقت حاکم بر ایران، هر کدام ایدئولوژی مخصوص خودشان را دارند. حاکم توتالیتر مذهبی مثل حاکم مستبد خودکامه نیست، اتفاقاً قانونمند است. اما قانون را جعل کرده است و خودش را تبدیل به قانون کرده است. ایدئولوژی خودش را از طریق قانونی به جامعه تحمیل می کند، یک ایدئولوژی تمامیت خواه که همه می باید ازش تبعیت کنند. براین مبنا نظام توتالیتر مذهبی در همه زمینه های زندگی دخالت می کند. حتی در حریم خصوصی افراد مثل لباس پوشیدن، موسیقی گوش کردن، چگونه روابط جنسی داشته باشند و غیره. با این هدف که تنوع هدف ها، سلیقه ها و شیوه های مختلف زندگی را از بین ببرد و دگراندیشان را منقرض کند.
برخلاف دموکراسی که مبنای رضایت، برمبنای عقلانیت است، ولی حکومت توتالیتر مذهبی، مبنای جلب رضایت مردم بر مبنای متوقف شدن عقلانیت است.
حکومت استبدادی، آزادی را محدود می کند، در صورتی که توتالیتر مذهبی اصل مفهوم آزادی را باطل و بی معنا می کند.
در حکومت استبدادی فرد باید عمل خصومت آمیز ضد حاکم انجام دهد تا دشمن تلقی شود. اما در توتالیتر مذهبی هر فردی که خارج از چهارچوب تعیین شده خودش باشد، فردی زائد و دشمن تلقی می شود. در توتالیتر مذهبی ماشین رسمی سرکوب لازم است، اما کافی نیست، بلکه حکومت باید از درون در انسان ها ترس ایجاد کند، نه فقط ترس در زندگی بیرونی، بلکه ترس از دهن انسان ها، نه فقط هویت اجتماعی خرد را از دست بدهند، بلکه در اعماق وجودشان احساس ترس کنند.
حکومت استبدادی درصدد به نظم و ثبات در جامعه است. اما توتالیتر مذهبی درصدد ازبین بردن ثبات و آرامش و به وجود آوردن شرایط بحرانی است. به همین خاطر زندان و شکنجه و اعدام مدام باید وجود داشته باشد. وانمود می کند که کشور در معرض جنگ و خطر است. چون اگر مردم احساس جنگ و خطر کنند، انقلاب نخواهند کرد.
در پاسخ به اولویت بندی چه در سطح توده مردم و رهبری
بنا به شهادت تغییر و تحولات تاریخی، اولویت اصلی بررسی طبقاتی است. چه در سطح توده ها و رهبری بدون تقدم و تأخر، زیرا اثر متقابل بر یکدیگر دارند. با توجه به اینکه اقشار مختلف مردم از پایگاه طبقاتی خورده بورژوازی با ویژگی ژله ای ومتزلزل خود همیشه مهمترین مسئله جنبش است، که علاوه بر یک مسئله تئوریک یک مسئله علمی جبنش است. یعنی کراراً باید از نو وارسی و تصحیح گردد، زیرا این مسئله را نمی توان یک بار برای همیشه حل کرد. می توان خصوصیات کل خورده بورژوازی رابرشمرد، ولی نمی توان مشی کلی و عام در قیال خورده بورژوازی ارائه داد. خورده بورژوازی به اقشار ناهمگونی اطلاق می شود که از مردم تهیدست تا تحصیل کرده های متخصص را فرامی گیرد. جریان انقلاب در کشور ما یک بار دیگر اهمیت برخورد شخص با خورده بورژوازی و خطر در غلطیدن به تئوری با فی های کلی را در این مورد نشان داد.
امروز بار دیگر مسئله حضور فعال خورده بورژوازی در جریان مبارزه، بخصوص در درون اپوزیسیون بسیار وسیعی که بر علیه توتالیتاریسم مذهبی تشکیل شد و حتی بخشی از بورژوازی وابسته را نیز فرا می گیرد روبرو هستیم. و باز شاهد آن هستیم که تئوری بافی های کلی جانشین تحلیل مشخص می شود. نتیجه این گونه برخوردها، تفرقه هر چه بیشتر نیروهای خلقی است. بعلاوه به علت ژله ای و بی استحکام بودن قشرهای ملون خورده بورژوازی خطر آن است که، توتالیتاریسم مذهبی، بخصوص با استفاده از باورهای سطحی مذهبی این قشر (استحمار)، نه فقط اتحاد متزلزل خورده بورژوازی را می شکند، بلکه سربازگیری و مزدورسازی می کند. در واقع همانگونه که در بخش فلسفی به عنوان بخش خاکستری باز شده بود، اقشار مختلف خورده بورژوازی را درخدمت حکومت سرکوبگر خود بکارمی گیرد.
چنانچه بخواهیم تصور بهتری از اشکال مختلف خورده بورژوازی را بیان کنیم به شرح زیر است که قبل از شرح یادآوری می شود که با مدد گرفتن از نوشته های یکی از برجسته ترین مبارزان تاریخ کشورمان « بیژن جزنی »، به پیچیدگی ها و هماهنگی های سیاسی- اقتصادی غیر معمول از قبیل« بورژوا-ـ فئودال »پبرمی خوریم که البته در عصر حاضر چه بسا برای درهم شکستن اتحاد بی ثبات اقشار مختلف خورده بورژوازی، از هماهنگی های« بورژوازی، برده داری » را شاهد هستیم.
1- خورده بورژوازی روستائی، که قسمت عمده آن به کشاورزی و دامداری وابسته است، که در رژیم پیشین (شاه)، با اصلاحات ارضی در واقع چهارچوبه فئودالی روستاها درهم شکست و آن ها را مستقیماً زیر سیادت سرمایه داری وابسته قرار داد. در واقع باید بگوئیم که بورژوازی این اسرا را، کت بسته از فئودالیسم تحویل گرفت. نتیجتاً نه تنها هجوم روستائیان به کلان شهرها، برای ادامه بقاء رو به اقتصاد مصرفی می برند، بلکه پس از چهار دهه امروزه، طبق گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان آمار سرشماری 90 می گوید، 30 هزار روستای کشور فاقد سکنه است، که این یعنی 30 هزار منبع مولد پویا از چرخه اقتصاد کشور حذف شده و هزاران نفر نیروی کار و تولید راهی شهرهایی شده اند که بدون شک برای آنها در این شهرها فرش قرمز پهن نشده است.
برای تشریح مبسوط تنظیم رابطه « بورژواـ- فئودال»، و هماهنگی آنها با مذهبیون (با پایگاه طبقاتی مادون فئودالی)، که عوارض شوم آن را از طریق توتالیترمذهبی حاکم در تمامی زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اقوامی به وضوح شاهد هستیم. قسمت هایی از کتاب؛ جمع بندی مبارزات سی ساله اخیر در ایران، نوشته زباد یاد «بیژن جزنی» آورده می شود.
فئودالیسم سیستم حاکم بر جامعه بوده و روابط فئودالی بخشی از زیر بنای جامعه به شمار می رود. دگرگونی بنیادی جامعه که بتواند یک سیستم را نابود کرده و روابط زیر بنائی را ملغی سازد تنها در یک انقلاب تحقق می یابد. اگر بپذیریم که اصلاحات ارضی منجر به الغای فئودالیسم شده است پس باید بپذیریم که یک انقلاب روی داده و از آنجا که هیچ انقلابی بدون نیروی انقلابی و رهبری انقلابی انجام نمی شود، پس باید بپذیریم که رژیم خصلت انقلابی دارد و چون بر همه آشکار است که رژیم چنین ماهیتی ندارد و انقلابی رخ نداده پس فئودالیسم گرچه تغییراتی کرده ولی همچنان سیستم حاکم است و در ایران سیستم نیمه فئودال- نیمه مستعمره همچنان استقرار دارد.
ضعف جنبش رهائی بخش در سطح عمومی آن امکان را دارد که- شعار اصلاحات ارضی و رهبری مبارزه با فئودالیسم به دست بورژوازی کمپرادور بیافتد و در نتیجه این برنامه در چهار چوب منافع و مصالح کمپرادورها و امپریالیست ها به انجام برسد. اگر تضاد خلق با دشمنان خود شدید بوده و نقش عمده را داشت به اجبار تضاد فئودال ها و کمپرادورها تحت الشعاع آن قرار می گرفت.
ولی هرگاه استعمارگران از تصرف اراضی و تسلط سیاسی رسمی خود در قلمرو فئودال ها خودداری می کردند نفوذ اقتصادی آنها و سلطه سیاسی غیرمستقیم آنان که در جهت تامین منافع اقتصادی شان اعمال می شد با مخالفت فئودال ها روبرو نمی گشت بخصوص اگر تجارب دوره اول تهاجم استعمار را جلو چشم خود داشته و قصد تهاجم مذهبی وایجاد اقلیت مسیحی بومی را از سر بیرون می کردند. در ایران نه انگلستان و نه روسیه برنامه تهاجم مذهبی را نداشتند. میسیون های مذهبی در ایران اغلب فرانسوی و بعدها امریکایی بودند. دو رقیب مقتدر در ایران ترجیح می دادند که از تضادهای مذهبی داخلی و از اقلیت های قدیمی مذهبی برای مقاصد خود استفاده ایدئولوژیک آنها یعنی نظام مذهبی محلی برخورد جدی پیدا نمی کردند. در این صورت توده های شهری و روستایی که هنوز بسیار عقب مانده بودند نه توسط فئودال های نظامی به جنگ برضد استعمارگران کشیده شدند و نه روحانیان فرمان جهاد برضد بیگانگان صادر می کردند. به این ترتیب استعمار با فئودالیسم تضاد جدی پیدا نمی کرد و با گسترش نفوذ اقتصادی آن در ایران درآمدی نیز بصورت درآمد گمرکی، حق الامتیاز، پیشکش های خیره کننده و رشوه به دستگاه سلطنت و حکام فئودال از این طریق می رسید. استعمارگران علیرغم اختلاف موقعیت قشر روحانی در برابر اصلاحات ارضی: قشر- 4 روحانی به استثناء جناح کوچکی از آن متحد موثری برای رژیم بود. در حالی که توده های پائین این قشر خصلت خرده بورژوازی کمپرادور به شمار می رفت.املاک موقوفه رقم مهمی از روستاهای ایران را تشکیل می داد. و بسیاری از رهبران روحانی املاک شخصی بزرگی نیز داشتند. بخش دیگر قشر روحانی با رشد بورژوازی به این طبقه وابستگی اقتصادی پیدا کردند. رشد بورژوازی کمپرادور ضعف بورژوازی ملی به وابستگی بیشتر روحانیت به کمپرادورهای اقتصادی محدود نمی شود. روحانیت بخش مهمی از رؤسای فرهنگ و سیاسی ایران محسوب می شد. این قشر وسیع که سلسله مراتب آن یک اردوی چند ده هزارنفری را تشکیل می داد علاوه بر وابستگی های اقتصادی به دیگر قشرها و طبقات دارای موقعیت اجتماعی ویژه ای است.
اکنون لازم است بدانیم که تضاد کمپرادورها با فئودال ها چه هنگام حل شد و پس از آن کدام تضادها عمده شد. به نظر ما هنگامی که دربار به عنوان جناح معتبر بورژوازی بوروکرات موضع خود را تغییر داد و به دنبال آن امپریالیسم انگلیس نیز رأی به نابودی فئودالیسم داد نقطه عطفی در حل تضاد سپری شد.
خرده بورژوازی شهری
خرده بورژوازی شهری در قسمت اعظم خود، زائیده رشد روابط سرمایه داری وابسته است. ولی درعین حال از طرف بعضی سرمایه داری وابسته و مخصوصاً از طرف دولت آن به شدت تحت فشار است. نتیجه عملی این موقعیت دوگانه، درحالی که با بی عدالتی دولت مخالف و خواستار دموکراسی است. در اساس خواستار از بین رفتن روابط بورژوائی موجود نیست، زیرا هستی خود را با آن وابسته می داند.
خرده بورژوازی روشنفکری
خرده بورژوازی روشنفکر که بزرگترین قشر بورژوازی شهری را تشکیل می دهد، منشاء طبقاتی بسیار متفاوتی دارد. در این قشر فرزندان کارگران و دهقانان در کنار فرزندان بورکرات و گردانندگان اساسی کشور، از لشگری تا کشوری قرار می گیرند و همه ما در دوران دانشجویی شاهد آن بوده ایم، بعضاً در خیلی موارد هیچگونه سنخیتی هم وجود نداشت. برای مثال، یک مورد ذکر میشود. روزی در کلاس درس جامعه شناسی، در خیابان مجاور کلاس درس، دوره گردی با حیوان باربر خود بود، که حیوان باربر (الاغ) فریادی سر داد (عرعر کرد)، یک دانشجو که بچه تیمسار بود ٫ قهقه ی خنده اش بلند شد. استاد کلاس خطاب به دانشجو گفت: به چه می خندی، این حیوان شهامت فریاد زدن را دارد، ولی شمای دانشجو جرأت یک فریاد زدن هم نداری، البته از نظر پایگاه طبقاتی دلیلی برای فریاد زدن بچه سرهنگ، تیمسار، وزیر و وکیل برعلیه نظام وجود نداشت. زیرا والدین آنها خود عاملین بوجود آوردن شکاف طبقاتی درجامعه بودند. و در زمان حاضر هم یعنی حکم طبقاتی به طریق اُولی پا برجاست. ولی در عین حال تحصیل نوعی همگونی بین آنها بوجود می آورد، چون سر و کار آنها با علم و معرفت به آن ها امکان می دهد کمابیش پایگاه طبقاتی خود و خانواده را نادیده بگیرند و همین تحصیل ٫آینده اکثر آنها را از آینده پدر و مادرشان جدا می کند.
اهمیت الویت بندی طبقاتی در سطح نیروهای مدعی رهبری
اهمیت الویت بندی طبقاتی در سطح نیروهای مدعی رهبری چه بسا از اقشار وسیع جامعه، که توضیح آن داده شد، بیشتر است. زیرا در سطح رهبری جنبش است که رئوس و خطوط آینده را تعیین می کند. با نگاهی به انقلاب بهمن ماه سال 57 و نقش موجودی به نام خمینی و اثرات ویرانگر آن شناخت روشنی از موقعیت رهبری بدست می آوریم.
اندیشه و روش خمینی چه بود؟
چند مورد از گفته های وی (تفسیر اسلام از نظر خمینی مسلمان ) .
اقتصاد مال خر است. به عبارت عینی و واقعی ٫ آنچه توتالیر مذهبی از زمان به قدرت رسیدن بر اقتصاد کشور وارد آورده است ٫ دزدی ٫ اختلاس و چپاول کشور.
پیامبر اسلام در یک دست قرآن و با یک دست دیگر شمشیر.( اسلام قائم بالسیف است ٫ که در صفحه ۵۰۹ کتاب مقدمه « ابن خلدون » هم آمده است .
اسلام خون می خواهد تا آبیاری شود و زنده بماند. اسلام با خون رشد پیدا کرد.
خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای بالاتراست. هرچه فساد در این مملکت بوده از این اشخاص دانشگاه تحصیل کرده بوده. دانشگاه موجب بدبختی و فساد است و هرچه متخصص تر بدتر.
اما خمینی از زبان "محمد حسنین هیکل" سردبیر روزنامه الاهرام مصر، که مکاتباتی با خمینی داشت، نظر خود را راجع به خمینی این چنین بیان می کند:
"روح الله خمینی مانند تیری بود که از قرن ششم (ظهوراسلام) به قرن بیستم پرتاب شد و به قلب ایران نشست. از زخم این تیر، سالها خون خواهد چکید."
براین باورم که گفته محمد حسنین هیکل در مورد موجودی بنام خمینی نیاز به تفسیرطبقاتی ـ اجتماعی، تکمیل و تصحیح دارد. چرا که خمینی را شلیک کردند. نه فقط به ایران ٫ بلکه به خاورمیانه . ومشتقات آن طالبان ٫ القاعده ٫ داعش ٫ بوکوحرام و ..... می باشد. عملکرد خمینی در کودتای 28 مرداد 1332 نشان داد که امپریالیسم غرب برای سیه روزی ایرانیان به وی نیاز دارند. و در 15 خرداد 1342، این امر بر آنان مسلم گشت.
ذیلاً به عملکرد خمینی در کودتای 28 مرداد 1332 از زبان« بنی صدر » ٫(که روزی به او امید بسته بود) یادآور میشود. همچنین به اسناد همکاری های متقابل وارثان خمینی و شیطان بزرگ، طبق اسناد خارج شده از حالت محرمانه، نشان داده میشود.

نقش خمینی درکودتای 28 مرداد
بنی صدر در مصاحبه با رادیو فردا به اطلاع بسیار مهمی اشاره می کند و آن نقش آقای خمینی در کودتای 28 مرداد بوده است. در جریان کودتای خرداد شصت برضد اولین رئیس جمهور، دشمنی شدید آقای خمینی با مصدق معلوم شد، بطوری که گفت مصدق مسلمان نبود و در سخنرانی معروف 25 خرداد 1360 برضد جبهه ملی گفت که مصدق از اسلام سیلی خورد!!! کودتا را انگلیس وآمریکا سازمان داده بودند و ایشان این کودتا را کار اسلام دانست! در آن زمان معلوم شد که ایشان از هواداران کودتا برضد مصدق بوده اند، ولی اطلاعات بعدی نشان داد که خود ایشان نقش فعالی در این کودتا داشته اند، از جمله بردن نامه از آیت الله طباطبایی (که به همراه آیت الله کاشانی نقشی محوری در به پیروزی رساندن کودتایی که در 25 مرداد شکست خورده بود بازی کرد.) به نزد آیت الله بروجردی برای گرفتن فتوایی در حمایت از کودتا. آیت الله منتظری نیز در خاطرات خود از احترام عمیقی که آقای خمینی برای آقای طباطبائی و دیدگاههای سیاسی ایشان قائل بودند اشاره کرده اند.
بنی صدر:
"مرحوم آقا مهدی حائری فیلسوف گرانقدر، که انسان آزاده ای بود فرزند آشیخ عبدالکریم حائری یزدی- بانی حوزه علمیه قم- در خاطرات خود می گوید که آقای خمینی، حتی با آقای کاشانی در مورد آنچه که به مصدق و براندازی مصدق بود، هم نظر نبود. بلکه نظراتش به نظرات بهبهانی نزدیک بود.
در گزارش سی. آی. ای درباب کودتای 28 مرداد، می گوید که قرار بود مرحوم بهبهانی از مرحوم بروجردی فتوا بگیرد تا آن فتوا برای کودتا مبنا بشود. چه کسی رفت و این فتوا را گرفت؟ خود بهبهانی که به قم نرفت. دو سال پیش در این زمینه به من اطلاعاتی دادند که در واقع آن شخصی که از ناحیه آقای بهبهانی نزد مرحوم بروجردی رفت، آقای خمینی بوده است.
بعد که آقای خمینی نسبت به آیت الله بروجردی در سالهای بعد از کودتا سرد شد و کسی واسطه شد برای اینکه این دو تا را با هم دوباره نزدیک کند. مرحوم بروجردی به آن واسطه گفته بود که این آقا آمده بوده از من چنین فتوایی را بگیرد.
بنابراین آنهایی که در قم هستند وهنوز در قید حیات هستند و از این واقعیت می توانند اطلاع داشته باشند، و یا کسانی هستند که این موضوع را از پیشینیان شنیده اند، باید بدانند که این اطلاعات به تاریخ ایران تعلق دارد و می بایست که به اطلاع عموم قرار بگیرد. نمی دانم این اطلاعی که به من داده اند چقدر موثق است؟ ولی اطلاعی است که لازم است با مردم ایران در میان گذاشته شود.

حسین بهادر ۲۸/شهریور/۱۴۰۲ برابر با 1۸/سپتامبر/۲۰۲۳

 

اخبار پر مخاطب

جنگ غزه به‌زودی پایان نمی‌پذیرد

با توجه به تفاوت عمیق میان دیدگاه‌های دوطرف اصلی نبرد، می‌توان گفت که جنگ در مسیری ک...

تصویب قطعنامهٔ عضویت کامل کشور فلسط...

اجلاس فوق‌العاده مجمع عمومی ملل‌متحد تصویب قطعنامه عضویت کامل کشور فلسطین در سازمان...

سه موشک کروز اسرائیل بیش از ٣٠٠ پرت...

به نوشتۀ لوموند هواپیماهای اسرائیلی با استفاده از موشک‌های کروز و بدون ورود به حریم...

طرح شناسایی سپاه پاسداران به عنوان...

  اعضای مجلس عوام کانادا عصر چهارشنبه به اتفاق آرا، از افزودن نام سپاه پاسداران...

تصویب لایحه مک کال «صلح از طریق قدر...

  تصویب لایحه مک کال مجلس نمایندگان آمریکا لایحه «صلح از طریق قدرت در قرن بیست و...

دیده‌بان حقوق بشر «شکنجه و تعرض جنس...

سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی اعلام کرد که نیروهای امنیتی ایران ضمن سرکوب اعترا...

وقتی نیروی کنترل حجاب به خیابان می‌...

این گفته عمیقأ درست و واقع بینانه « هانت آرنت » فیلسوف ، در مورد توتالیتار مذهبی ، ب...

بمباران پایگاه هشتم شکاری در اصفهان...

تصاویر ماهواره‌ای نشان می دهد در حمله به پایگاه شکاری اصفهان یک رادار مورد استفاده د...

حماس و فتح جنبش‌های فتح و حماس در پ...

از ابتدای تهاجم اسرائیل به نوار غزه که در پی حمله غافلگیرانه 7 اکتبر حماس آغاز شد، د...

سازمان ملل: به اسناد قتل و تعرض به...

سخنگوی دبیرکل سازمان ملل روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران با اشاره به اخبار روزهای گذشت...

حمله جنجالی نماینده پارلمان سوئد به...

نماینده سوئد در پارلمان اروپا خطاب به جوزپ بورل: شما بی‌شرمانه دروغ می‌گویید  چ...

پارلمان اروپا گسترش تحریم ها و ترور...

- نمایندگان پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه‌ای حملۀ موشکی و پهپادی حکومت ایران به اسر...

جسد الکسی ناوالنی با حضور هزاران نف...

با وجود تدابیر امنیتی شدید، هزاران نفر برای وداع با الکسی ناوالنی، مخالف سرسخت ولادی...

ماکسیم رودنسون ، آنچه مارکسیسم می ت...

بین دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۹۰، ماکسیم رودنسون نه تنها یکی از مشهورترین عرب‌شناسان فرانسه،...

"حرامزاده" در تاریخ و سنت...

شعارها چه می‌گویند؟ آگاهی در کاربرد واژگان چه نقشی دارد؟ آیا می‌توان با شعاری سنتی ح...

شکست طرح منطقه‌ای خامنه ای

  شکست جمهوری اسلامی در چهار پایتخت عربی  تا زمانی‌که رژیم جمهوری اسلامی ای...

رئیس کمیته حقیقت‌یاب: نام مرتکبان ج...

سارا حسین، رئیس کمیته حقیقت‌یاب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در گفتگو با هفته‌نامه...

عمیقأ ٫ مسئولانه ٫ شرافتمندانه ٫ عا...

کشته شدن 6 تن از پسران و نوه‌های اسماعیل هنیه در حمله هوایی اسرائیل در غزه اسماعیل ه...

فرشاد مومنی: به سوی روند قهقرایی گس...

وزیر مسئول تولید، می گوید آنقدر واردات کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده! با عنو...

ارائه گزارش هیئت حقیقت‌یاب سازمان م...

کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل متحد مرگ مهسا امینی در جریان بازداشت توسط پلیس امنیت اخلا...

حمله به کنسولگری ایران در سوریه؛ گز...

حمله روز دوشنبه به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، از زمان ترور قاسم سلیمانی در بغدا...

دبیرکل سازمان ملل متحد: جهان در آست...

به ‌گفته گوترش، اگر عملیات ارتش اسرائیل در شهر رفح، در جنوب نوار غزه، گسترش یابد، با...

اقتصاددان برجسته: ایران، مادر عزیز...

    economist.jpgیک گروه به غارت منابع باقی‌مانده مشغول هستند، گروه دیگری ب...

افشای زمین‌خواری هزار میلیارد تومان...

  یاشار سلطانی، روزنامه‌نگار، از پرونده زمین‌خواری در «مدرسه علمیه امام خمینی» پ...