(۲۵ شهریورماه ۱۳۲۰- ۲۸ آذرماه ۱۳۶۰)، از رهبران گروه فلسطین و جبههی دموکراتیک ملی، در شهر دزفول به دنیا آمد. او پس از پایان دوران دبیرستان برای تحصیل در رشتهی حقوق به دانشگاه تهران رفت. دوران دانشجویی او همزمان با شکلگیری نخستین نطفههای جریان چپ مستقلِ نوین در ایران بود. از همان زمان، پاکنژاد نقش برجستهای در سازماندهی فعالیتهای سیاسی در دانشگاه بازی کرد. فعالیتهای سیاسی او در این دوران در چارچوب سازمان دانشجویان جبههی ملی رشد و تعمیق یافت. شکری پاکنژاد در جریان این فعالیتهای دانشجویی چندین بار دستگیر و بهاجبار به سربازی فرستاده شد. او در سال ۱۳۴۷ از دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او همانند دیگر نظریهپردازان پیشرو، مانند بیژن جزنی، حسن ضیاظریفی، امیر پرویز پویان و مسعود احمدزاده، در اواسط دههی چهل به این تحلیل و ارزیابی رسیده بود که فعالیتهای صنفی و علنی برای مقابله با ساختار سرکوب نابسنده است. بنا بر این ارزیابی، او به پایهریزی هستههای مخفی در راستای سازماندهی مبارزات آزادیخواهانه و ضدبهرهکشی روی آورد.
پاکنژاد چند سال بعد به همراه همفکرانش اقدام به پایهریزی گروهی چریکی با گرایشهای چپ کرد؛ گروهی که بعدتر به «گروه فلسطین» شهرت یافت. او در سال ۱۳۴۸ در مسیر یک سفر مخفی به خارج از ایران با هدف کسب آموزشهای نظامی از سوی ساواک دستگیر و زندانی شد. او در زندان با رهبران مجاهدین و چریکهای فدایی از جمله مسعود رجوی و *بیژن جزنی* رابطهای نزدیک داشت. پاکنژاد در زندان بهطور مداوم توسط ساواک شکنجه شد و از سوی دادگاه نظامی به حبس ابد با اعمال شاقه محکوم شد. پاکنژاد در روزهای پایانی حکومت سلطنتی از زندان آزاد شد. او سرانجام به علت مخالفت با نظام جمهوری اسلامی در ۲۸ آذر ۱۳۶۰ اعدام شد و خبر درگذشت او در ژانویهی ۱۹۸۲ در روزنامهی نیویورک تایمز و لوموند منتشر شد.
زندگینامهی سیاسی
نقطهعطف مبارزات پاکنژاد در دوران پیش از انقلاب بهمن ۵۷ در تشکیل یک گروه چریکی با گرایشهای چپ متبلور میشود که به «گروه فلسطین» شهرت یافت. این گروه، که اعضای آن را جوانان و دانشجویان تشکیل میدادند، به این باور رسیده بود که رویکرد و فعالیتهای اصلاحگرایانه دیگر کارساز نیست و زمان مبارزهی قهرآمیز با نظام پادشاهی پهلوی فرا رسیده است. شکلگیری گروه فلسطین برآیند ائتلاف سه محفل و گروه مطالعاتی چپگرا بود: گروه نخست که پاکنژاد به آن تعلق داشت از درون جنبش دانشجویی وابسته به جبههی ملی بیرون آمده بود؛ گروه دوم در تبریز مستقر و به مطالعات مبارزاتی مشغول بود و گروه سوم محفل چپگرایی بود که احمد صبوری، متهم ردیف اول محاکمات گروه فلسطین، از اعضای آن بود. *پاکنژاد* و برخی دیگر از اعضای گروه فلسطین در سال ۱۳۴۸ در مسیر یک سفر مخفی به خارج از ایران با هدف کسب آموزشهای نظامی، از سوی ساواک دستگیر و زندانی شدند.
دادگاه پاکنژاد و دیگر متهمان گروه فلسطین حدود یک سال پس از دستگیری و در دادگاه عادی شماره سهی ادارهی دادرسی ارتش تشکیل شد. در یک سال پیش از محاکمه، اغلب اعضای گروه زیر شکنجههای سنگین قرار گرفته و یکی از آنها (احمد صبوری) وادار به مصاحبهی تلویزیونی شد. طرح دستگاه امنیتی این بود که فعالیتهای اعضای گروه فلسطین را منتسب به توطئهای از سوی سپهبد تیمور بختیار کند.
بختیار که خود رئیس پیشین ادارهی ساواک بود، در آن دوران در کشور عراق به مخالفت علنی با شاه میپرداخت. ساواک با طرح این سناریو قصد داشت اعتبار گروه فلسطین را که جوانانی چپگرا و مستقل بودند نزد افکار عمومی مخدوش کند. اما ارتباط گروه فلسطین با بختیار از اساس طرحی ساختگی و بیپایه بود. پاکنژاد، در واکنش به این سناریوسازی جعلی، بخشی از دفاعیاتش را به قتل حسن نیکداوودی، شکنجه و اعترافگیریهای اجباری از اعضای گروه در زندان اختصاص داد.
پاکنژاد، بهرغم آگاهی از احتمال سنگینتر شدن حکم و فشارها پس از برگزاری دادگاه نظامی، برای فاشساختن ماهیت دستگاه حقوقی-سیاسی نظام حاکم دست به یک ابتکار زد. او به همراه یوسف آلیاری، زندانی سیاسیِ همبندش که قرار بود به زودی از زندان آزاد شود، متن دفاعیاتی که در دادگاه ارائه کرده بود را روی کاغذ سیگار ریزنویسی کرد. آلیاری که متن را در یک کیسهی پلاستیکی جاسازی کرده و سپس آن را بلعیده بود، موفق شد این دفاعیات را از زندان خارج کند و به این ترتیب دفاعیات پاکنژاد در سراسر ایران پخش شد. افزون بر این، دفاعیات پاکنژاد از طریق فعالان سیاسی در کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی و کمیتههای هواداران جبههی ملی سوم در خارج از کشور به چند زبان ترجمه و تکثیر شد. مجلهی نامآشنای «عصر جدید» که به مدیریت ژان پل سارتر اداره میشد، در سال ۱۹۷۱ در 28 آذر ماه امسال مصادف است با چهلمین سال پرواز روح آزاده ای که مبارزه سیاسی کرد ، سختی ها کشید و در مقابل دو رژیم به ظاهر مخالف هم، مردانه ایستاد.در هر دو رژیم حکم اعدام گرفت اما این دومی بود که حکم را اجرا کرد. آری شکرالله پاک نژاد یا به قول دوستانش شکری
روحش شاد و یادش گرامی